مدیران در سازمانها وظایف مختلفی را برعهده دارند. یکی از وظایف پنجگانه برای هر مدیری، رهبری است. از رهبری به هنر نفوذ در دیگران برای دستیابی به اهداف نام میبرند. سازمانهایی که به دنبال موفقیت هستند با ارایه تعریف رهبری برای مدیران خود به آنها در اداره بهتر امور کمک میکنند.
انواع رهبری و سبکهای مرتبط با آن از موضوعاتی است که در مدیریت سازمانی مورد توجه قرار میگیرد. زیرا تفاوت مدیران پیشرو با مدیران معمولی در سبک رهبری آنها است.
تعریف رهبری چیست؟
رهبری را هنر انگیزهبخشی به دیگران برای انجام اقداماتی میدانند که به سازمان برای دستیابی به اهداف کمک میکند. رهبری به معنای هدایت کلان در سازمان براساس استراتژی مشخص است. توانایی یک رهبر در الهامبخشی به شکلگیری ایدههای جدید توسط کارکنان کمک میکند.
بهطور کلی در تعریف رهبری وظایفی را برای او تعیین میکنند:
- تعیین چشمانداز سازمانی و تلاش برای دستیابی به آن؛
- اشتراکگذاری اطلاعات با افراد گروه یا تیم برای رسیدن به اهداف تعیین شده؛
- کنترل تعارض منافع بین افراد مختلف؛
- تلاش برای افزایش مشارکت حداکثری برای دستیابی به اهداف.
رهبر کیست؟
بعد از تعریف رهبری و اینکه رهبری چیست باید به بررسی خصوصیاتی بپردازیم که یک رهبر باید از آن برخوردار باشد. رهبری تنها به معنای ادارۀ افراد برای انجام کار نیست. یک رهبر نقش مهمتری از مدیران برعهده دارد که انگیزه دادن به کارکنان است. تفاوت رهبران با مدیران از همین جا مشخص میشود.
رهبران بزرگ سعی میکنند تا در کنار اعضای تیم قرار گرفته، با مشارکت جمعی انگیزه گروه را برای انجام فعالیتها افزایش دهند. این در حالی است که مدیران تنها با حضور خود در دفتر کار و صدور فرامین به اداره امور میپردازند.
ویژگیهای کلیدی یک رهبر اثرگذار
یک رهبر دارای ویژگیهای کلیدی است که در تعریف رهبری باید مدنظر قرار گیرد:
- اعتماد به نفس: رهبران به خود مطمئن هستند و سعی میکنند با تفکر خلاقانه فرایند انجام امور را تدوین کنند؛
- تمرکز: یک رهبر عالی با تمرکز بر روی کار، زمان دستیابی به اهداف را کاهش میدهد؛
- صداقت: رهبر مانند هر کسی دیگر، دچار شکست یا اشتباه میشود. صداقت داشتن رهبر در پذیرش خطاها، نقطۀ تمایز او با مدیران معمولی است؛
- مثبتاندیشی: حفظ روحیه از جمله موضوعات مهمی است که رهبران سازمانی با کمک آن تحقق چشماندازها را امکانپذیر میسازند؛
- قاطعیت: در تعریف رهبری باید به قاطعیت توجه داشت. رهبران باید همواره آمادگی اخذ تصمیمات سخت را داشته باشند؛
- الهامبخشی: یک رهبر در شرایط سخت، خود دست به کار میشود و الهامبخش سایر اعضای تیم میشود؛
- ارتباط موثر: داشتن ارتباط تاثیرگذار با سایر اعضای تیم به رهبری کمک میکند تا امور را به خوبی مدیریت کند؛
- پاسخگو بودن: راهنمایی و کمکی که مدیر به سایر اعضای تیم میکند باعث تسریع در روند انجام کارها میشود؛
- همدلی: رهبران، مدیرانی هستند که به خوبی مهارتهای نرم را در خود توسعه دادهاند. آنها با همدلی کارکنان خود، مشکلات را حل کرده و به اعضای تیم انگیزه کافی برای فعالیت میدهند؛
- تواضع و فروتنی: تفاوت رهبر و مدیر در تواضعی است که از رهبران مشاهده میکنیم. آنها خود را یک عضو ساده از تیم میدانند و همواره در کنار کارکنان خود هستند؛
- انعطافپذیری: در تعریف رهبری، انعطافپذیری ویژگی کلیدی است. رهبران به تجربه در مییابند که همیشه نمیتوان با یک سبک به مدیریت امور پرداخت. آنها با توجه به شرایط از انواع رهبری برای دستیابی به نتایج مورد انتظار استفاده میکنند.
تفاوت رهبری و مدیریت
همانطور که گفتیم رهبری یکی از 5 کارکرد مهمی است که برای برای مدیران تعریف میشود( برنامهریزی، سازماندهی، استخدام وجذب، هدایت و رهبری و کنترل). البته در بسیاری از متون کلاسیک بین این دو مفهوم تفاوت قائل میشوند. در واقع رهبری را در سطح بالاتری از مدیریت در نظر میگیرند. یک مدیر با رهبر وظایف مشابهای دارند. آنها باید تلاش کنند که سازمانشان:
- به اهداف خود دست پیدا کند؛
- از منابع به خوبی استفاده کند؛
- چشمانداز سازمانی را مشخص کنند.
اما تفاوت اصلی بین مدیریت و رهبری در نوع عملکرد آنها شکل میگیرد. یک رهبر سعی می کند تا با نوآوری، ریسکپذیری و تکیه بر ایدههای جدید به اهداف خود برسد. این در حالی است که مدیران با وظیفهمحوری، کاهش ریسک، تبعیت از قوانین و فرایندهای کاری و کنترل به اهداف خود و سازمان دست یدا میکنند.
یک رهبر با اصول مدیریت آشنا است و در واقع بسیاری از رهبران، مدیرانی تاثیرگذار هستند. این در حالی است که عکس این قضیه همیشه صحیح نیست و برخی از مدیران توانایی زیادی در رهبری کردن ندارند.
وظایف کلیدی در تعریف رهبری
برای رهبران وظایفی تعریف میشود که در برخی از موارد با مدیران همپوشانی دارد. البته در رهبری بیشتر شاهد مباحث روانشناختی هستیم. یک رهبر سعی دارد با استفاده از رویکردهایی متفاوت، بهترین کارایی را در نیروی انسانی خود ایجاد کند:
1- کار تیمی
در تعریف رهبری کار تیمی اهمیت زیادی دارد. تفاوتی نمیکند که رهبران از چه سبکی برای کار خود استفاده میکنند، آنها با کمک کارکنان خود برایند تلاشها را به سمت اهداف خود متمرکز میکنند.
2- کوچینگ یا مشاوره
یک رهبر بهعنوان کوچ و مشاور در کنار سایر اعضای تیم قرار میگیرد. رهبر در بسیاری از مواقع کاندید انجام برخی از وظایف سخت میشود. همکاری رهبر با دیگران باعث انگیزه گرفتن سایر اعضای تیم میشود.
3- استفاده بهموقع از قدرت
رهبران برخلاف مدیران از قدرت خود در مواقع خاص استفاده میکنند. آنها به جای امر و نهی کردن بیمورد با استفاده از اهرمهایی مانند جریمه و پاداش به تیم انرژی مضاعف میبخشند.
4- مدیریت زمان
در کسب و کارهای نوپا، سرعت عمل داشتن اهمیت زیادی دارد. یکی از وظایف اصلی رهبران، مدیریت زمان است. برنامهریزی و مطابق طرح از قبل پیشبینی شده حرکت کردن به رهبر این امکان را میدهد تا در موعد مقرر به اهداف مشخصی دست پیدا کند.
5- اثربخشی
رهبران به خوبی میدانند که تنها انجام وظایف مهم نیست، بلکه کیفیت انجام و حال خوب در تیم نیز اهمیت دارد. آنها با هماهنگی که بین اعضای تیم بهوجود میآورند اثربخشی بیشتری را ایجاد میکنند.
بررسی انواع رهبری
برای اینکه به تعریف رهبری بپردازیم باید با انواع آن آشنا شویم. سبکهای رهبری یا شیوههای رهبری بر روی روند دستیابی به اهداف سازمانی و ایجاد انگیزه تاثیرگذار هستند. در ادامه به بررسی انواع رهبری از دیدگاه سیستمی رداختهایم:
1- سبک رهبری دموکراتیک یا مشارکتی
در این سبک، رهبر با نظرخواهی از اعضای تیم به تصمیمگیری برای موضوعات مهم میپردازد. از آنجایی که در این شیوه از رهبری، تمامی اعضا بر روی تصمیمات اتخاذ شده تاثیرگذار هستند، میزان مشارکت، انگیزه، تعامل و رضایت شغلی در آنها افزایش مییابد.
2- رهبری استبدادی
در این روش، رهبر تصمیمات را بدون مشورت با دیگران اتخاذ و به آنها ابلاغ میکند. هرچند این شیوه یک روش نامناسب برای تعریف رهبری بهنظر میرسد، اما از این روش برای زمانهایی استفاده میکنیم که نیاز به تصمیمگیری سریع داریم.
3- سبک رهبری عدم مداخله
در کسب و کارهای نوپا یا استارتاپها که با مباحث فناوریهای سطح بالا مواجهه هستیم، رهبران در اجرای امور فنی کمتر دخالت میکنند و سعی میکنند تا اعضای تیم با نوآوری خود به حل مسائل و چالشهای پیشرو بپردازند. البته باید توجه داشت که در این نوع از رهبری نیز هدایت کلی برعهده رهبران است.
4- شیوه رهبری معاملهای
رهبران برای دستیابی به اهداف خود از پاداشها یا مجازاتهایی استفاده میکنند. در این سبک با تعیین معیارهایی برای اعضای تیم در ازای خدماتی که ارایه میشود، مشوقهایی نیز تعیین میگردد. معمولاً از این سبک رهبری برای دستیابی به اهداف استراتژیک و رسیدن به OKR های تعیین شده توسط هیئت مدیره استفاده میشود.
5- رهبری کاریزماتیک
در تعریف رهبری به شخصیت افراد برای مدیریت و کنترل دیگران تاکید زیادی شده است. برخی از افراد بهصورت ذاتی (کاریزماتیک) ویژگی رهبری را دارند. چنین افرادی بین کارکنان مورد توجه هستند. در سبک رهبری کاریزماتیک تلاش میشود تا فرایند مدیریت امور برعهدۀ افراد تاثیرگذار در تیم باشد. افراد کاریزماتیک با سخنرانی یا هدایتهای خود، شور و اشتیاق لازم را ایجاد میکنند.
6- رهبری تحول آفرین
تغییرات سریع در فناوری موجب شده است تا کسب و کارهایی که نتوانند خود را با شرایط روز وفق دهند، خیلی سریع از بازار حذف شوند. رهبران تحول آفرین درک خوبی از شرایط بازار، رقبا و تکنولوژی روز دارند. آنها با ایجاد تغییر و بررسی شرایط، عملکرد سازمان خود را بهبود میدهند. وجود چنین رهبری برای هر سازمانی یک مزیت رقابتی خواهد بود.
7- رهبری خدمتگزار
در بین انواع رهبری این سبک برای تیمهای استارتاپی مناسبتر است. یک رهبر خدمتگزار همانند یک کوچ به کسب و کار کمک میکند. او با قرارگیری در کنار اعضای تیم به آنها کمک میکند تا وظایف خود را به شیوه بهتری به انجام برسانند. چنین رهبرانی با تامین نیازهای دیگران سعی در افزایش رضایت شغلی و کیفیت کار تیم دارند.
8- رهبری بروکراتیک
در این نوع سبک رهبری، همه چیز براساس سیاستها و قوانین مشخص تعیین میشوند. در تعریف رهبری بروکراتیک، رهبران بر اساس سیاستها و قوانین مکتوب به تعیین وظایف برای اعضای تیمها میپردازند. این سبک یک رویکرد پایدار و سیستمی است که نظم خوبی را ایجاد میکند.
باید توجه داشت که در بین انواع رهبری، یک شیوه را نمیتوان نسبت به دیگر روشها برتر دانست. رهبران موثر با توجه به شرایط سازمان خود به انتخاب یک سبک میپردازند. آنها در تعریف رهبری ممکن است از انواع مدلها استفاده کنند. در واقع رهبری آنها ترکیبی از سبکهای مختلف خواهد بود.
انواع رهبری براساس رفتار رهبران
برای تعریف رهبری باید به رفتارهای رهبر نیز توجه داشت. رفتار هرگونه فعالیتی است که از یک فرد سر میزند. مجموعهای از رفتارها در رهبران و واکنش کارمندان به آن، فرهنگ سازمانی را شکل میدهد. این فرهنگ در سطوح مختلفی بر روی عملکرد تیمهای کاری و کل سازمان تاثیر دارد. رهبران بهطور کلی دارای دو سبک رفتاری هستند:
- رفتارهای وظیفهمدارانه که در آن برای انجام وظایف و تکالیف به دور از هرگونه احساسات و عواطفی تاکید میشود. بسیاری این نوع از رفتار رهبران را به رفتار ماشینی تشبیه میکنند؛
- رفتار رابطهمدارانه که در آن یک سری ملاحظات انسانی در نظر گرفته میشود. توجه به نیازهای روحی، روانی و اجتماعی افراد در انجام وظایف منجر به اعتماد و انعطافپذیری در برقراری ارتباطات بین کارکنان با رهبر میشود.
انواع رهبری به لحاظ رفتاری دارای سبکهای مختلفی هستند که در ادامه به آنها میپردازیم:
1- سبک رهبری آیووا
در این سبک، رهبر دارای رفتاری پایدار است. به همین دلیل بسیاری آن را معادل شخصیت رهبر میدانند. تحقیق بر روی این سبک از رهبری در دانشگاه آیووا در دهه 1950 میلادی انجام پذیرفت و مطالعات رهبری زیادی با رویکرد رفتاری انجام شد. آنها سه سبک رفتاری را در مطالعات خود شناسایی کردند:
- الگوی رفتاری سلطهجویانه (اقتدارگرایانه): در این الگو، رهبر تصمیمهای خود را بهصورت یک جانبه و با رعایت سلسله مراتب سازمانی اخذ میکند؛
- الگوی رفتاری لیبرال و مبتنی بر همکاری: مدیران لیبرال، آزادی عمل بیشتری به کارکنان خود میدهند و به آنها برای مشارکت در هدفگذاری، تصمیمگیری و روشهای انجام کار فرصت میدهند؛
- الگوی رفتاری تفویضی یا بی و بند و باری: در تعریف رهبری به سبک تفویضی، رهبر همه چیز را تفویض میکند و هیچگونه دخالتی در انجام امور ندارد.
2- سبک رهبری میشیگان
در بین انواع رهبری و سبکهای آن دانشگاههای آمریکایی همواره پیشقدم بودهاند. دانشگاه میشیگان با مطالعۀ رفتار رهبران آنها را به دو دسته تقسیم کرد:
- تولیدگرا: رهبران تولیدگرا بر انجام وظایف براساس استانداردهای مشخص (از لحاظ زمان و حجم تولید) تاکید دارند؛
- کارمندگرا: این رهبران به ابعاد روانی و فراهم کردن امکانات رفاهی برای کارکنان تاکید دارند.
هرچند که رفتار کارمندگرایی به نظر مطلوبتر است، اما تحقیقات در دانشگاه میشیگان نشان داد که سازمانهایی با رهبران کارمندگرا در عمل کارآیی و اثربخشی بالاتری ندارند.
3- سبک رهبری اوهایو
در تعریف رهبری براساس رفتار در دانشگاه اوهایو برای رهبر دو بعد ساختگرا (ضابطهمند) و مراعات (رابطهمند) در نظر گرفته شد. با قرارگیری این دو بعد بر روی یک نمودار، چهار سبک رهبری شناسایی شد. بهعنوان مثال رهبرانی که به رابطهگرایی زیاد و ضابطهمند بودن زیاد تاکید داشتند، علاوهبر انجام درست وظایف، به نیازهای انسانی نیز توجه میکردند.
4- سیستم چهارگانه لیکرت
لیکرت یک سیستم چهارگانه را برای تعریف رهبری و رفتارهای آن طراحی کرد. در این مدل 4 سیستم متفاوت در نظر گرفته شد:
- سیستم 1: سیستمی که رهبران و کارکنان هیچ اعتمادی به یکدیگر ندارند و رهبران به کنترل شدید کارکنان میپردازند که به آن سیستم استبدادی-استثماری نیز گفته میشود؛
- سیستم 2: سیستمی که مدیران به کارکنان بهصورت محدود اعتماد دارد که به آن سیستم خیرخواهانه گفته میشود؛
- سیستم 3: رهبری به زیردستان اعتماد دارد اما کامل و همه جانبه نیست که به آن سیستم مشاورهای نیز گفته میشود؛
- سیستم 4: رهبری به زیردستان اعتماد همه جانبه دارند که با آن سیستم تفویضی یا مشارکتی گفته میشود.
5- سبک رهبری سرپرستمدار و زیردستمدار
در این مدل از تعریف رهبری، سعی شده است تا رفتار رهبران در یک طیف از سرپرستمدار (کارگرا) تا زیردستمدار (انسانگرا) تعریف شود. با تغییر طیف رفتاری در رهبران، آنها الگوهای متفاوت از خود بروز میدهند. رهبر سرپرستمدار به کنترل شدید کارکنان معتقد است و رفتار رهبر زیردستمدار به آزادی عمل کارکنان منجر میشود.
باید توجه داشت که در این سبک رهبری فقط 2 حالت خاص نداریم؛ بلکه رفتار رهبری در یک طیف بین سرپرستمداری و زیردستمداری قابل تغییر است.
6- سبک رهبری شبکه مدیریت
در این مدل دو طیف رهبری تولیدگرا و انسانگرا در نظر گرفته میشوند و بر این اساس سبکهای مختلفی ارائه میشوند. در تعریف رهبری در مدل شبکه مدیریت که به سبکسنج رهبری نیز معروف است، 5 سبک رهبری بهدست میآید:
- رهبران بیخاصیت: رهبرانی که توجهی به انجام وظیفه و روابط انسانی ندارند؛
- رهبران دستوری: بیشترین توجه را به انجام وظایف و اطلاعات کارکنان دارند؛
- مدیران باشگاهی: به منافع افراد به نسبت منافع سازمان توجه بیشتری دارند؛
- رهبران تیمی: توجه به افراد و کارکنان در آنها بسیار بالا است. البته انجام وظایف نیز برای آنها اهمیت دارد و یک مورد را فدای دیگری نمیکنند؛
- مدیران بینابینی: در حد متوسط به اهداف سازمانی و کارکنان خود توجه میکنند.
7- الگوهای رهبری عملگرا و تعالیبخش
رهبران عملگرا با استفاده از برآوردهسازی انتظارات متقابل بین سازمان و کارکنان سعی در ایجاد انگیزه دارند. در تعریف رهبری عملگرا با مشخص کردن دقیق وظایف و تعیین پاداشهایی برای انجام آن به تحقق اهداف سازمانی پرداخته میشود. چنین الگویی در بین انواع رهبری تاثیر فوقالعادهای بر کارکنان دارد و با الهامبخشی بر آنها نفوذ رهبری را افزایش میدهد.
8- سبک رهبری وضعیتی (موقعیتی)
در تعریف رهبری و انواع آن، دانشمندان بسیاری نظریهپردازی کردهاند. فیدلر در دهه 1960 در تئوری رهبری اقتضایی اعلام کرد که سبک رهبری تابعی از شخصیت رهبر، کارکمندان و موقعیت سازمان است.
رابطۀ رهبر با کارکنان بر روی تعیین ساختار وظایف و اعتماد آنها به یکدیگر تاثیر دارد. فیدلر اشاره میکند که اگر سبک رهبری براساس سه متغیر فوق تعیین شود بهرهوری سازمان در حالت حداکثری قرار میگیرد.
باید توجه داشت که یک رهبر، انسان است که بسیاری از رفتارهای او قابل ارزیابی دقیق نیست. بنابراین در بیان سبکهای رهبری که بر اساس رفتار تعریف میشوند ممکن است شاهد اشتباهات یا تغییر سبک مدیران باشیم. بسیاری از رهبران ترکیبی از سبکهای رهبری فوق را در عمل اجرا میکنند و بر روی یک سبک خاص تاکید ندارند.
تعریف رهبری مبتنی بر نوع نگرش انسان
در بین انواع رهبری، توجه به انسان اهمیت زیادی دارد. زیرا یک رهبر با منابع انسانی سر و کار دارد و نیروهای انسانی هستند که بر نحوۀ عملکرد رهبر تاثیر دارند. در تعریف رهبری با 3 نوع انسان مواجهه میشویم:
- انسان اقتصادی: که در آن به انسان به دید یک ماشین و ابزاری برای منفعت سازمان نگاه میشود؛
- انسان اجتماعی: در این نگرش رهبران توجه ویژهای به نیازهای اجتماعی و احترام به انسانها دارند. بر این اساس سبکهای رهبری مشارکتی شکل میگیرند؛
- خودیابی انسان: در این مدل از تعریف رهبری به دنبال تحقق حقیقت انسانی در کنار تامین نیازهای سازمانی هستیم. سبک رهبری تعویضی در این مدل موثر خواهد بود.
چگونه یک رهبر تغییرپذیر باشیم؟
رهبری یک موضوع ثابت نیست که برای آن یک فرمول مشخص تعریف شود. در هر کاری که با انسانها و رفتارهای انسانی مواجهه هستیم باید بر اساس شرایط تصمیمگیری کنیم. یک رهبر باید توانایی تصمیمگیری براساس شرایط محیطی و افرادی را داشته باشد که با آنها کار میکند. تغییرات تکنولوژیکی و حتی نوع کسب و کارها موجب شده است تا رهبران نیاز به یادگیری تغییر در سبک رهبری خود را داشته باشند.
در تعریف رهبری تغییرپذیر گفته میشود که آنها مدیرانی هستند که چابک عمل میکنند و از فرصتها برای توسعه کسب و کار به خوبی استفاده میکنند.
ویژگیهای یک رهبر تغییرپذیر
یک رهبر تغییرپذیر:
- بر روی فرآیندها تمرکز میکند:
در تعریف رهبری افراد نقش مهمی دارند. به همین دلیل برای انتخاب انواع رهبری باید بر روی روحیات افرادی توجه کنیم که در تیمهای کاری قرار میگیرند؛ - توجه به ارتباطات:
تغییر در رهبری، زمانی شکل میگیرد که ارتباطات بین رهبر و کارکنان خوب باشد. یک رهبر زمانی که تغییراتی ایجاد میکند باید توانایی برقراری تعامل با کارکنان را داشته باشد تا بتواند به آنها دلیل ایجاد تغییرات را توضیح دهد؛ - تعهد:
برای تغییر یک رهبر مجبور است از محدودۀ امن خود خارج شود. رهبری که متعهد به تیم خود است تمام سختیها را تحمل میکند تا بهترین شرایط را برای همتیمیهای خود رقم بزند؛ - همکاری:
برای تغییر علاوه بر رهبر، اعضای تیم نیز مهم هستند. زیرا بدون همکاری نمیتوان به تغییر دست یافت. باید توجه داشت که رهبران برای تغییر در سبک کاری خود و باز تعریف رهبری باید همکاری کاملی را از طرف اعضای تیم خود داشته باشند.
نقش مهارتهای رهبری در موفقیت آنها
شناخت انواع رهبری به آنها کمک میکند تا به لحاظ تئوری مفهوم آن را درک کنند. اما رهبران برای موفقیت علاوهبر تعریف رهبری به مهارتهای یگری هم نیاز دارند. مهارتهای زیر برای یک رهبری ضروری هستند:
- گوش دادن فعال؛
- صبر؛
- خلاقیت؛
- همبستگی؛
- مثبتنگری؛
- توانایی ارایه بازخورد؛
- ارتباطات تاثیرگذار؛
- تیمسازی؛
- مدیریت ریسک؛
- توانایی یادگیری و یاد دادن (مهارتهای کوچینگ)
- حل مسئله؛
- قاطعیت؛
- و..
از آنجایی که هر سازمانی برای رشد به رهبران موفق نیاز دارد، باید به دنبال افرادی باشیم که تواناییهای فوق را داشته باشند یا از ظرفیت لازم برای کسب آنها برخوردار باشند.
سخن پایانی
تعریف رهبری، مفهومی فراتر از مدیریت است. زیرا رهبر علاوهبر اداره کردن امور یک کسب و کار یا سازمان، وظیفۀ انگیزه بخشی به کارکنان را نیز برعهده دارد. سبک رهبری علاوهبر تاثیری بر روی عملکرد کارکنان میگذارد باعث ایجاد فرهنگ سازمانی نیز میشود. تغییر این فرهنگ سازمانی به سادگی امکانپذیر نیست، بنابراین مدیران در کسب و کارهای نوپا باید به سراغ سبکهایی بروند که بهترین بهرهوری را برای آنها به ارمغان میآورد.