مدیریت و رهبری دو تا از مفاهیمی هستند که از سالیان دور در زندگی انسانها و در تمدنهای مختلف نقش داشتهاند. مدیریت یا Management با مفهوم مدیریت یا Leadership تفاوت زیادی دارد. خیلی از کاربران، مدیران و حتی رهبران نیز نمیدانند که تفاوت میان مدیریت و رهبری چیست. در حقیقت این دو مفهوم باهم شباهتهای زیادی دارند و به اصطلاح خیلی همپوشانی دارند. اما داشتن آگاهی نسبت به تفاوتهای مدیریت و رهبری میتواند مهارتهای شما را در زمینههای رهبری و مدیریت بالاتر ببرد. جهت آشنایی با تفاوت مدیریت و رهبری در ادامه این مطلب همراه ما باشید.
با تاریخچه تفاوت میان رهبری و مدیریت آشنا شوید
در همان سالهای اولیه که مفاهیمی مانند رهبری و مدیریت متولد شدند، خیلی از افراد را در درک تفاوت مدیریت و رهبری گیج کردند. به عنوان نمونه خیلی از رئیسها و بنیانگذاران شرکتها، نمیدانستند که اکنون باید وظایف یک رهبر را به عهده بگیرند یا از وظایف یک مدیر پیروی کنند. البته که با گذر زمان و شفافسازی تفاوت مدیریت و رهبری، این مساله برای تمامی مدیران و رهبران جهان شفافسازی شد.
در همین ابتدا مطلب قصد داریم به یکی از مهمترین نقلقولهای تفاوت مدیریت و رهبری اشاره کنیم. آبراهام زالینیک که یکی از اساتید خبره دانشگاه هاروارد است گفته است: “تفاوت مدیر با رهبر در مسائل روانشناختی و ادراک آنها است.”
ایشان در ادامه صحبتهای خود اشاره میکنند که هر سازمانی نیاز به ویژگیهای مدیر و رهبر در کنار هم دارد. آبراهام زالینیک رهبران را مانند هنرمندان و دانشمندان تلقی میکند و اشاره میکند که یک سازمان یا گروه بدون داشتن رهبر به سوی نابودی میروند. تفاوت مدیریت و رهبری همیشه وجود دارد اما این که مدیران بتوانند را رشد ویژگیهای رهبری، خود را به انسانی شایستهتر تبدیل کنند نیز نکته حائز اهمیتی است.
مدیریت و تفاوت آن را با رهبری بشناسید
در یک سازمان، مدیر به کسی گفته میشود، که باید ارتباطی میان، سهامداران، کارمندان و مشتریان باشد. البته ایشان نه تنها باید این سه گروه را بهم متصل کنید، بلکه نماینده شرکت در برابر مردم و دولت نیز میباشد. یک مدیر کارهای مدیریتی پایه را در یک سازمان مدیریت میکند. در ادامه این بخش از مطلب تفاوت مدیریت و رهبری با تعاریف مدیر بیشتر آشنا میشوید.
تعاریف زیادی برای واژه مدیریت ارائه شده است که تقریبا شبیه به هم هستند، اما ما در این بخش قصد داریم تعریف جامعتر و به عبارت دیگر بهترین تعریف مدیریت را بازگو کنیم. بنابر گفته هنری مینتزبرگ مدیر به شخصی گفته میشود که مسئولیت یک بخش یا کل یک سازمان به عهده او است. تعریف گفته شده توسط مدیران بیشتر و عمیقتر درک میشود.
با گفتن نام مدیر، شاید در ذهن همه ما یک فرد با کت و شلوار خیلی شیک و یک اتاق بزرگ تداعی شود. اما بیشتر که درباره مدیر فکر میکنیم میتوانیم به تصویر بهتری از وظایف ایشان دست پیدا کنیم. به عنوان نمونه ما وقتی بهتر با مفهوم مدیر آشنا میشویم، عناصر اصلی مدیریت را میز بزرگ و استایل رسمی نمیدانیم. بلکه در صورت رسیدن به معنای دقیق مدیریت، دو عنصر اصلی این مفهوم شامل مسئولیتپذیری و پاسخگو بودن میشوند.
زمانی که یک شخص در مقام مدیریت قرار میگیرد، تمامی مسئولیتهای آن سازمان بر دوش ایشان میافتد. بنابراین در نظر داشته باشید که مدیر شدن تنها به یک استایل رسمی و میز ویژه و بزرگ نیاز ندارد.
ردهبندی مدیران را بشناسید؛ از پایین تا بالای هرم
مدیران ردهبندی مختلفی دارند که در این ردهبندی، کسانی که در رتبه بالاتری قرار میگیرند، میتوانند مدیران پایین خود را مدیریت کنند. مدیران درجه یک، کسانی هستند که در راس هرم ردهبندی مدیران قرار دارند و میتوانند بر روی مدیران دیگر تاثیر مستقیم داشته باشند. این افراد که شامل مدیرعاملها و کارگردانها میشوند، به نوعی نماینده کل سازمان و تمامی اعضای آنجا هستند.
مدیران میانرده نیز دسته دوم مدیران هستند که مانند یک پل ارتباطی میان مدیران پایینرده و درجه یک هستند. ایشان موظف هستند که تمامی اهداف را مدیران سطح پایین هماهنگ کنند. اهدافی که در این جا هماهنگ میشود، معمولا توسط مدیران درجه یک یا بالا برده مشخص میشوند.
عملکرد مدیران چگونه است؟ از برنامهریزی تا کنترل
برای این که بتوانید به تفاوت مدیریت و رهبری پی ببرید، نیاز دارید تا با نحوه عملکرد مدیران آشنا باشید. اولین مرحله عملکرد مدیران، همانطور که میتوانید حدس بزنید، برنامهریزی است. برای داشتن یک برنامهریزی درست، باید شرایط فعلی به صورت واقعگرایانه بررسی شود. هدف نیز مناسب با زمان تعیین شود، پس از این که اهداف را تعیین کردید، باید به سراغ استراتژی مناسبی بروید که شما و سازمانی که مدیریت میکنید را به اهداف مشخص شده برساند.
سازماندهی کردن امور وظیفه بعدی یک مدیر پس از مشخص کردن تمامی اهداف است. در این مرحله باید تمامی اموری به شکلی سازماندهی شوند و به افراد مورد نظر اختصاص داده شوند، که در بهینهترین شکل ممکن تمامی کارها انجام شود. البته تصور نکنید که تمامی کارها به صورت همزمان قابل انجام هستند، بلکه بهتر است هر شخص یک کار در عین واحد انجام دهد و مانند یک دومینو، سرعت روند افزایش پیدا کند.
در مرحله بعدی مدیران باید بتوانند افرادی را استخدام کنند که برای موقعیتهای شغلی شرکت بهترین باشد. در صورتی که بتوانید اشخاص درستی را استخدام کنید (کار آسانی شاید به نظر برسد اما سختتر از آن چیزی که فکرش را کنید است.) یک روال کاری منظمی را برای سازمان خود شکل دادهاید.
پس از این که افراد درستی را استخدام کردید و وظایف را به شیوه درستی میان آنها تقسیم کردید، نوبت به آن میرسد که افراد را در حین انجام کار مدیریت کنید. در این صورت این افراد میتوانند کارهای خود را به شیوه بهینهتری انجام دهند.
زمانی که بتوانید تمامی مراحل گفته شده را با موفقیت انجام دهید، نوبت به مرحله آخر میرسد. در آخرین مرحله باید نتایج را بررسی کنید تا نتیجه دلخواهتان را کسب کنید. برخی از مهارتهای نرمی که باید برای طی کردن مراحل بالا داشته باشید به مانند زیر هستند.
رهبر؛ بصیرت در کنار الهامبخش بودن
رهبری با وجود این که قسمتهای مشابه زیادی با مدیریت دارد، اما به طور کلی یک مفهوم مستقل است. رهبر به کسی گفته میشود که دیگران را در موقعیتهای خاص هدایت میکند. ایشان باید این قابلیت را داشته باشند که بتوانند گروه را به سمت موفقیت درخواستی ببرند. رهبران رسیدن به موفقیت را همراه با طرح استراتژی و انجام دادن مرحله به مرحله آن میدانند.
رهبر خوب کسی است که آیندهنگری خوبی دارد و همچنین باعث میشود دیگران از ایشان الهام بگیرند. البته در نظر داشته باشید که به افرادی مانند پدران و معلمها نیز باید لقب رهبر را ارائه کنیم. زیرا رهبران کسانی هستند که بر روی گروهی از مردم تاثیر مستقیم دارند. از شرایط کلی یک رهبر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کسی که مسئولیت هدایت یک فعالیت را به عهده میگیرد
- کسی که برای تمامی اعضای گروه، موارد مورد نیاز را فراهم کند تا بقیه بتوانند وظایف خود را انجام دهند
- کسی که به عنوان نماینده تمامی اعضای گروه عمل میکند
- کسی که تمامی اعضای گروه را تشویق میکند تا بتوانند در کنار یکدیگر همکاری کنند
یکی از سوالهایی که در این بحث به شدت پرتکرار است، این است که چرا مردم از رهبران پیروی میکنند؟ در پاسخ به این سوال باید اشاره کنیم که زیرا رفتار آنها توانسته است در طرز تفکر دیگران تاثیر مستقیم بگذارد. به همین دلیل است که میتواند با قدرت به کار خود ادامه دهد و اعضای سازمان را در کنار هم نگه دارد.
رهبری؛ ارتباط موثر با دیگران
رهبری به ارتباط تاثیرپذیر یک عدهای گفته میشود که برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارند تا از کمک رهبر استفاده کنند. این ارتباط بیشتر در محوریت قبول کردن درخواستهای رهبران میچرخد. البته افرادی نیز هستند که نظرات مخالف خود را بر نظرهای رهبران وارد میکنند.
یک رهبر شایسته باید ویژگیهای مختلفی داشته باشد، به عنوان مثال در صورتی که یک رهبر ادم شجاعی نباشد، نمیتواند مردمانی که به او وابسته هستند را هدایت کند. البته شجاعت تنها یکی از ویژگیهای رهبر خوب است. باقی ویژگیهای یک رهبر عالی به مانند زیر هستند.
رهبری
چشمانداز
یکی از بهترین ویژگیهایی که یک رهبر باید برای هدایت کردن گروهی داشته باشید، چشمانداز خوب است. رهبری که بتواند با استفاده از یک استراتژی درست و چشمانداز مناسب، آینده مردم خود را تعیین کند، به عنوان یک رهبر خوب شناخته میشود.
هوش بالا
داشتن هوش بالا برای رهبران از اهمیت ویژهای برخوردار است. با استفاده از هوش منطقی و هوش هیجانی، رهبران این قابلیت را دارند که بتوانند در موقعیتهای مختلف و خاص تصمیمهای درستی بگیرند. بنابراین سعی کنید هوشتان را در مسیر هدایت دیگران بالا ببرید.
وقار
یکی از ویژگیهایی که شاید خیلی از رهبران از داشتن آن سر باز میزنند، داشتن وقار است. امروزه ثابت شده است که در تمامی ارتباطات و معاملهها یک عنصر اصلی وجود دارد و آن هم داشتن وقار است. رهبرانی که این ویژگی را در خود پرورش میدهند، میتوانند بهترین نتیجه را در ارتباط با دیگران بگیرند. تصور کنید که یک شخص به عنوان یک آدم صادق در میان مردم شهرت دارد، فکر میکنید مردم چه میزان به ایشان اعتماد میکنند؟
کاریزما
داشتن کاریزما نقش مهمی در زندگی رهبران ایجاد میکنید. کسانی که میخواهند بر روی مردم تاثیر داشته باشند و در ارتباط با دیگران تاثیرگذار واقع شوند، سعی میکنند تا کاریزماتیک باشند. این ویژگی قدرت رفتار و گفتار فرد را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد. به همین دلیل با داشتن کاریزما میتوانید به راحتی در رفتار دیگران تاثیر داشته باشید.
تفاوت مدیریت و رهبری
قابلیت تصمیمگیری در لحظه
در طول مدتی که بر گروهی رهبری میکنید، همیشه اوضاع بر وفق مراد شما پیش نمیرود. زمانهایی خواهند رسید که باید در لحظه با یک تصمیمگیری درست از ضرر تا حد امکان دوری کنید. تصمیمگیری درست در لحظه و توانایی دیدن تمامی حقایق بدون تعصب کمک میکند تا اشخاص به رهبران بهتری تبدیل شوند.
اعتمادبهنفس بالا
اعتمادبهنفس یکی از آن دسته مفاهیمی است که در دنیای امروزی در میان مردم خیلی رواج پیدا کرده است. این مفهوم به شکلهای مختلفی توسط افراد موفق تعریف شده. در این بخش قصد دارم از اعتمادبهنفس به عنوان یکی از ویژگیهای رهبران خوب به آن اشاره کنیم و یک تعریف ساده از آن را باهم مرور کنیم.
در ابتدا باید بدانید که اعتمادبهنفس با مفهوم عزت نفس متفاوت است. در حقیقت اعتمادبهنفس میتواند در بخشهای مختلف بالا یا پایین باشد اما عزت نفس یک ویژگی کلی است. اگر بخواهیم سادهترین مفهوم اعتمادبهنفس را مرور کنیم، باید بگوییم زمانی شما معتقد هستید که میتوانید یک کاری را به درستی انجام دهید، اعتمادبهنفس دارید.
رهبری گروه
جالب است بدانید که افراد باید اعتمادبهنفس را در زمینه رهبری بالا ببرند. زیرا ممکن است یک نفر هنگامی که فوتبال بازی میکند، اعتمادبهنفس بالایی داشته باشید، اما هنگامی که با دوستان خود صحبت میکند، عدم اعتمادبهنفس در رفتارش دیده شود. بنابراین سعی کنید تا اعتمادبهنفس را در حوزهای که میخواهید که در این جا رهبری است پرورش دهید.
معرفی انواع رهبرها؛ از دموکراتیک تا کاریزماتیک
برای آشنایی بیشتر با تفاوت مدیریت و رهبری، به خصوص درک بهتر رهبرها باید با انواع رهبری آشنا شوید. به همین دلیل در ادامه شش مورد از انواع رهبری را که باید بدانید معرفی میکنیم. در نظر داشته باشید که داشتن آگاهی نسبت به انواع این رهبریها، به شما این امکان را میدهد که بتوانید سبک مورد نظر خود را انتخاب کنید.
رهبر دموکراتیک؛ بهترین شکل رهبری در دنیای مدرن
رهبری دموکراتیک یکی از انواع رهبری است که در این شکل به نظرات دیگران اهمیت داده میشود. در این نوع از رهبری که میتوانید برای دنیای مدرن امروزی انتخاب کنید، تمامی اعضا در روند تصمیمگیری شریک هستند، اما این رهبر گروه است که حرف آخر را میزند. در این روش شما میتوانید با رابطه خوبی که میان خود و کارمندان شکل دهید، بیشترین بازدهی را دریافت کنید.
رهبر استبدادی
در این بخش از مطلب تفاوت مدیریت و رهبری با دیگر روشهای رهبری آشنا میشوید. یکی دیگر از شیوههای رهبری این است که درست بر خلاف مسیر دموکراسی، از دیگران برای تصمیمگیری نظر نخواهید. در این شیوه، رهبر به عنوان باهوشترین فرد گروه در نظر گرفته میشود و تمامی تصمیمات به همراه جزئیات، زمان و نحوه برگزاری به عهده ایشان است.
رهبر شایسته
رهبر استبدادی در دنیای مدرن امروزی، خیلی کارآمد نیست. زیرا امروزه بیشتر مردم آگاهی نسبی درباره حقوق و نظراتشان دارند. در حقیقت طرفداران دموکراسی در کل دنیا انقدر زیاد شد است که دیگر روشهای استبدادی جوابگو نباشد.
رهبر کاریزماتیک
یکی از انواع رهبرهایی که میتوانند در زمان بحران، بهترین تصمیم را بگیرند و بر روی دیگران تاثیر مثبت داشته باشند، رهبرهای کاریزماتیک هستند. تواناییهای فردی و اجتماعی ایشان سبب میشود تا بتوانند وضعیت را مدیریت کنند و احساسات و رفتارهای گروه را به صورت غیر مستقیم کنترل کنند.
تعریف یک مدیر لایق
در این بخش از مطلب قصد داریم شما را با تعریف و ویژگیهای یک مدیر لایق آشنا کنیم. مدیران زیادی امروزه، شرکتها و سازمانهای کوچک را مدیریت میکنند که کارمندان نسبت به آنها راضی، ناراضی و بیتفاوت هستند. آیا میتوانید تفاوت میان یک مدیر لایق با یک مدیر بیکفایت را تشخیص دهید؟ آیا کسانی که صرفا کارمندان خود را راضی نگه میدارند، مدیران خوبی هستند؟ در ادامه این بخش متوجه میشوید که مدیر لایق دقیقا چه تعریفی دارد.
یکی از نکاتی که هر مدیری باید بداند این است که پیش از مدیریت کردن گروهی از افراد، باید بتواند خود و احساساتش را مدیریت کند. در صورتی که مدیران در مدیریت کردن خود ناموفق عمل کنند، انتظاری نمیرود که دیگران بتوانند از ایشان پیروی کنند. مدیران بد معمولا مشخص هستند، آنها دستورات قاطع میدهند و به سلامت روحی کارمندان خود توجه نمیکنند. اما یک مدیر خوب چه کاری انجام میدهد؟
رهبر خوب
در حقیقت یک مدیر لایق به کارمندان اجازه میدهد که کار کنند. اما مدیر بد باعث میشود که کارمندان سخت کار کنند. یک مدیر لایق باید مهارتهای خوبی در زمینه مشاوره و راهنمایی در مسیر کار و سلامت روح داشته باشد. در حالی که تفاوت مدیریت و رهبری کاملا ملموس است، اما بد نیست که مدیران چندین ویژگی رهبران نیز در خود پرورش دهند.
ما در این بخش به انواع تفاوت مدیریت و رهبری پرداختیم، اما این اصلا به آن معنا نیست که یک مدیر نباید ویژگیهای یک رهبر را داشته باشید یا بالعکس. به عنوان مثال اگر یک مدیر، ویژگیهای خاصی در رهبری مانند کاریزماتیک بودن را در خود پرورش دهد، میتواند عملکرد بهتری در مدیریت داشته باشد.
ویژگیهای یک مدیر لایق چیست؟
مدیر لایق، همانطور که اشاره شد، لزوما به کسی گفته نمیشود که کارمندان خود را راضی نگه میدارد. همچنین مدیری که تمامی کارمندان از ایشان بد میگویند نیز، لزوما یک مدیر بیکفایت تلقی نمیشود. در این بخش برخی از بهترین ویژگیهای یک مدیر لایق را بررسی میکنیم:
- صداقت حرف اول را در میان مدیران خوب میزد: زمانی که شما از عنصر صداقت در رهبری استفاده نکنید، هیچ اعتمادی میان شما و کارمندانتان شکل نمیگیرد. بنابراین سعی کنید تا حد امکان صداقت داشته باشید و در ارتباط با کارمندان خود از شرایطی را فراهم کنید که بتوانند به شما اعتماد کنند
- مدیر لایق میتواند به تمامی نیروهای خود مشاوره دهد: مدیران لایق به کارمندان خود نشان میدهند که اهمیت میدهند. این کار را باید با جلسات مشاوره خصوصی که با کارمندان خود میگذارید به انها نشان دهید. در این صورت آنها متوجه میشوند که شما علاوه بر اهمیت به روند کاری ایشان، به نظرات و حال روحیشان نیز اهمیت میدهید.
- مدیر لایق میتواند انگیزه کارمندان خود را در مواقع ضروری بیشتر کند: یک مدیر لایق باید در زمینه سخنوری به قدری مهارت داشته باشد که بتواند به کارمندان خود را در مواقع ضروری انگیزه دهد. در این صورت میتوانید به راحتی از سختیها و موانعی که بر سر راه شما برای رسیدن به موفقیت وجود دارد را بر دارید
- مدیر لایق هوش هیجانی بالایی دارد: با توجه به این که فضا و حال و هوای محیط کاری شما دائم در حال تغییر کردن است، مدیری به عنوان مدیر لایق شناخته میشود که هوش هیجانی بالایی داشته باشد. ایشان باید بتواند با تمامی کارمندان خود با درک کردن تفاوتهای دیدگاهها صحبت کند
- مدیر لایق قابل اعتماد است: بهترین ویژگی که یک مدیر لایق باید داشته باشد این است که قابل اعتماد به نظر برسد.
تفاوت مدیر با رهبر در چیست
تا با این جای مطلب با بیشتر تفاوتها و تعریفهای یک مدیر و رهبر آشنا شدهاید، اما در این بخش تفاوتهای این دو مفهوم را به صورت اختصاصی مرور میکنیم. در ابتدا به تفاوت مدیر با رهبر میپردازیم تا بهتر با تفاوتهای این دو مفهوم آشنا شوید.
یک رهبر کسی است که بر روی رفتارهای دیگران تاثیر میگذارد و میتواند آنها را به سمت و سویی که میخواهد هدایت کند. از سمت دیگر مدیر کسی است که باید از سوی شرکت، کارمندان را برای انجام دادن به موقع کارهای خود مدیریت کند. از نظر مفهوم کاری، یک رهبر از طریق ارتباط با گروه خود، ایشان را به انجام دادن کارها ترغیب میکند و همچنین یک مسیر راه به تمامی اعضای گروه ارائه میکند.
یک مدیر اما، از نظر کاری، باید ساختار سازمان را تدوین کند و به مسئولیتهای کارمندان نظرات داشته باشد. البته باز هم باید اشاره کنیم که تفاوت مدیریت و رهبری به این معنا نیست که یک مدیر نباید ویژگیهای یک رهبر را داشته باشد یا بالعکس. بنابراین میتوانید یک مدیر کارکشته باشید اما در عین حال برخی از ویژگیهای رهبران مانند تشویق کردن افراد گروه را نیز در خود پرورش دهید.
رهبران بر روی تنها یک امر تمرکز میکنند و گروه خود را به آن سمت هدایت میکنند. این در حالی است که مدیران باید تمامی 5 مرحله راهنمایی، که پیش از این نیز مطالعه کردید، را انجام دهند. این مراحل از برنامهریزی تا کنترل و نظارت بر اجرا را شامل میشود.
رهبران بر اساس ویژگیهای شخصی که دارند در میان اعضای گروه به رسمیت شناخته میشوند. اما مدیران بر اساس صلاحیت رسمی و کتبی، به عنوان مدیر یک مجموعه انتخاب میشود. رهبران هم میتوانند رسمی و هم غیر رسمی باشند، در صورتی که مدیران تنها باید در ظاهر رسمی نشان داده شوند.
مدیر و یا رهبر شایستهای باشید
یک نکتهای پیش از جمعبندی مطلب باید بدانید این است که رهبران میتوانند تنها ویژگیهای رهبری را داشته باشند، اما برای مدیریت پیشنهاد میشود که علاوه بر ویژگیهای یک مدیر خوب، ویژگیهای رهبران موفق را نیز داشته باشند. از برخی از انواع تفاوت مدیریت و رهبری باید به گزینههای روبرو اشاره کرد: مدیران کسانی هستند که به صورت رسمی باید در طی 5 مرحله اعضای تیم خود را مدیریت کنند. اما رهبران تنها با تمرکز بر یک مرحله، میتوانند در رفتار و طرز فکر اعضای خود تاثیر داشته باشند. یک تفاوت مدیریت و رهبری این است که رهبران باید چشمانداز جذابی از آینده داشته باشند و آن را به مردم القا کنند، در حالی که ویژگی اصلی مدیران تصمیمگیری و هماهنگیهای به موقع است.